انجمن کلیمیان تهران
   

   

 

علي آقابابا
پائيز 77

 

پيشينه تاريخي كليميان اراك

 

اشاره: مقاله زير گزيدهاي است از مطلبي به همين نام كه در فصلنامه تحقيقات فرهنگي - هنري استان مركزي (راه دانش - شماره 8 - پائيز و زمستان 1377) به چاپ رسيده است.

 

کلیمیان اراک-Arak Jewish

 

كليميان در استان مركزي

از زمانهاي دور مكانهاي مقدس (معابد) كليميان در نزديكي يا همجواري نقاط تاريخي استان مركزي نظير ساوه، خمين، دليجان و شراه قرار داشتهاند همانند آرامگاه «استر و مُردخاي» در همدان، چهار انبياء در قزوين، «حبقوق نبي» در تويسركان و «اشموئيل پيغمبر» در شمال غرب ساوه. بنا به نظر يكي از كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي استان مركزي: «ميتوان پذيرفت كه وجود آثار مقدس نشان از گسترش و تأثير آيين حضرت موسي (ع) در ابعاد تاريخي خود داشته و بسياري از ساكنين نقاط مختلف نيز تحت الشعاع نفوذ آن قرار داشتهاند مانند جاورسيان در بخش شراه شهرستان اراك، در ساوه شنيدم كه زبان و بعضي از سنن اهالي الوير واقع در منطقه كوهستاني خرقان بسيار به زبان يهوديان نزديك است كه در اين زمينه هنوز بررسي لازم به عمل نيامده است.».

درباره پيشينه كليميان استان مركزي اطلاعات زيادي در دست نيست. ولي با توجه به قرار گرفتن استان مركزي در ميان مراكز مهم مذهبي و تجمع يهوديان يعني همدان، اصفهان، كاشان و تهران، بيشك گروههايي از ايشان در منطقه استان مركزي حضور داشتهاند و از آن جهت كه به جز ساوه شهر قابل توجهي تا قبل از تأسيس شهر اراك در اين منطقه وجود نداشته، بايد حضور ايشان را در روستاهاي اين ناحيه جستجو نمود. به همين دليل، آمار دقيقي نيز از كليميان استان مركزي طي سدههاي اخير در دست نيست. در سرشماري سال 1335 تعداد يهوديان ايران 65232 نفر گزارش گرديده است كه در اين ميان استان مركزي به مركزيت تهران داراي 35942 نفر يهودي بوده است كه 11/55 درصد يهوديان كشور را شامل ميشده است. در سرشماري سال 1345، تعداد يهوديان ايران 60683 نفر گزارش شده است كه استان مركزي با42717 نفر 74/68 درصد يهوديان كشور را در خود جاي داده بود. طبق همين سرشماري جمعيت كليميان شهرستان اراك 273، شهرستان تفرش 10 نفر، شهرستان خمين 70 و شهرستان محلات 7 نفر گزارش شده است.

با توجه به اطلاعات فوق مشخص ميگردد در سال 1345 در شهرستانهاي اراك، تفرش، خمين و محلات تعدادي كليمي سكنا داشتهاند. همچنين در روستاي سنجان اراك وجود تعدادي از يهوديان گزارش شده است كه هم اكنون گورستاني نيز در آنجا از ايشان موجود است.

 

كليميان در اراك

اطلاعات دقيقي از اولين حضور كليميان در شهر اراك در دسترس نيست. برخي اعتقاد دارند: «تعدادي يهودي در اوايل تأسيس قلعه سلطان آباد در سال 1231 ه.ق. در روستايي به نام دستجرده زندگي ميكردند تا اين كه پس از اتمام بناي قلعه سلطان آباد توسط يوسف خان گرجي آنها را به داخل قلعه آوردند و علت انتقال آنها هم اين بود كه اكثريت قريب به اتفاق آنان تاجر، دكتر و داروساز بودند» (روابط عمومي فرمانداري سربند، اقليتهاي مذهبي در شهرهاي اراك و شازند، سال 1370) كه البته سند معتبري در اين خصوص ارائه نشده است. مصاحبه به عمل آمده با برخي كليميان، حاكي از آن است كه تعدادي از يهوديان، در گذشته از گلپايگان، كاشان و همدان به اراك مهاجرت كردهاند.

برخي معتقدند كه يهوديان در دوره سلطنت ناصرالدين شاه به اراك مهاجرت نمودهاند: «معمرين از پدران خود، چنين به ياد دارند. در دوران سلطنت پنجاه ساله ناصري كه مملكت به آرامشي نسبي رسيد و تاخت و تاز اقوام ديگر به مرزهاي ايران كاهش يافت و جادهها امن گرديد، سلطان آباد نيز به بركت اين آرامش از رونق اقتصادي خوبي برخوردار بود و حكام محلي، به خصوص برادر اميركبير (ميرزا حسن خان)، مستوفي ممالك و نمايندگان او با رعايا و مردم خوش رفتاري ميكردند. اين امر باعث شده بود كه 85 خانوار يهودي از «سه ده»، «سنجان» و ساير نقاط به سلطان آباد مهاجرت كنند. اينان در شمال شرقي «گذر سپهداري» در ضلع شرقي «خيابان محسني» محلهاي احداث نموده و در آن سكونت داشتند» (كندي، مهدي، راه دانش 13 و 14، 97) كه البته در اين خصوص نيز سندي ارائه نشده است.

كليميان اراك، در محله قلعه (خيابان محسني) ساكن بودهاند و براي آنكه از گزند و تعرض، در امان باشند خود را تحت حمايت «حاج آقا محسن عراقي» از ملاكين و مجتهدين بزرگ آن روز قرار ميدهند و چندي بعد در همين محله كنيسهاي بنا مينمايند و از آنجا كه اكثر آنها به كسب و كار و تجارت مشغول بودند كاروانسرايي از موقوفات حاج آقا محسن اجاره نموده و در آنجا به تجارت و خريد و فروش مشغول ميگردند به طوري كه اين كاروانسرا به نام ايشان معروف ميگردد.

اولين خبر در مورد كليميان اراك مربوط به حدود سالهاي 1311 و 1312 قمري مصادف با حدود سالهاي 1272 و 1273 شمسي ميگردد و آن مربوط است به نزاعي كه بين مسلمانان و كليميان در بازار رخ ميدهد. مرحوم ابراهيم دهگان در كتاب «كارنامه يا دو بخش ديگر از تاريخ اراك» مشروح آن را به شكل ذيل بازگو نموده است: «در اواخر 1311 حكومت عراق [اراك] نصيب نواب والا عمادالدوله گرديد. حدود 14 ماه به عنوان فرماندار در عراق [اراك] حكومت ميكردند. از وقايع زمان ايشان جنگ بين مسلمانان و يهوديان است. شرح اجمالي داستان آن كه عدهاي از يهوديان در كاروانسراي موقوفه، مستأجر و خود را تحت حمايت مرحوم حاج آقا محسن قرار داده بودند. يك روزي يكي از مؤمنين در حين اداي فصول اذان كه به بَدان لعن ميفرستاد از جمله به يهوديان نفرين كرد. دستهاي از جوانان يهودي به مقابله برخواستند [برخاستند]. عدهاي از مسلمانان به كمك مؤذن، حق آنها را به كف دستشان گذاشته كار از حدود بازار بالاتر گرفت و مرحوم ضياءالدين به كمك بازاريها چريكي تهيه كرده و وارد بازار شدند و از اين طرف نوكرهاي آقا دخالت كردند و جنگ درگرفت در نتيجه پنج نفر تلفات گرفته شد؛ از طرفداران حاج آقا محسن يك نفر و از آن طرف چهار نفر. از جمله عباس كاشاني يكي از مردم گاوخانه از اطرافيان حاج ذكر كشته شد عدهاي از مردم حصار براي شكايت به تهران رفته و سر و صدايي راه انداخته آقا را به تهران خواستند تا سال 14 آقا در تهران بود.» (دهگان، ابراهي، كارنامه يا دو بخش دگر از تاريخ اراك، 198).

از اين واقعه - كه حدود 80 سال پس از تأسيس شهر اراك اتفاق افتاده است - ميتوان نتيجه گرفت كه سالها پيش از اين، اقليت كليمي در اين شهر سكونت داشته و جزو اولين گروههاي مهاجر به اين شهر هستند كه از مناطق يهودنشين اطراف مانند سنجان و همچنين شهرهاي خمين، گلپايگان و كاشان به اين شهر مهاجرت نمودهاند.

 

جمعيت كليميان اراك

همان گونه كه ذكر شد آمار دقيقي از اولين كليميان اراك در دست نيست ولي با توجه به وجود يهوديان در روستاي «سنجان» اراك و اخبار مربوط به درگير مسلمانان و كليميان در حدود سال 1273 شمسي (1312 قمري) ميتوان نتيجه گرفت كه يهوديان، از اولين اقليتهاي ساكن در شهر اراك بودهاند و تقريباً در پنجاه سالِ اولِ تأسيس شهر، به اين شهر مهاجرت كردهاند.

در سال 1328 شمسي از كليميان اراك جهت انتخاب نماينده در مجلس شوراي ملي، رأيگيري به عمل ميآيد كه در رأيگيري 476 برگ تعرفه توزيع ميگردد (نامه عراق، شماره 1275، 29/12/1328) كه با احتساب تقريبي جمعيتي كه شرايط رأي دادن نداشتهاند، ميتوان گفت كه بيش از هزار نفر كليمي در اين شهر سكونت داشتهاند.

رضا وكيلي طباطبايي تبريزي كه در حدود سالهاي 1334 در شهر اراك حضور داشته است، مينويسد:

«از ملت يهود و بنياسرائيل در شهر كليه زيادتر از شصت نفر و معدودي خانوار نميشود. كارشان دلالي و طبابت قديمي است كه بيعلم و بيتجربه نسخه ميدهند. ملا ابراهيم خان عالم آن گروه است.» (وكيلي طباطبايي تبريزي، رضا، تاريخ عراق (اراك)،400) كه البته اين آمار با توجه به رأيگيري و آمار سال 1345 كه در ادامه ميآيد، صحيح به نظر نميرسد.

«در اولين سرشماري كه در سال 1335 انجام ميگيرد كل كليميان ايران 65232 نفر برآورد ميگردد. در استان مركزي به مركزيت تهران در اين سرشماري 35942 نفر يهودي ساكن بودهاند.

در دومين سرشماري كه در سال 1345 انجام ميگيرد در شهرستان اراك 273 نفر از كليميان ساكن بودهاند.» (سازمان برنامه و بودجه استان مركزي، آمارنامه استان مركزي، سال 1350، 17)

«طي سرشماري سال 1355، جمعيت كليميان استان مركزي به مركزيت تهران 44554 نفر برآورده گرديده است. براساس همين سرشماري جمعيت شهر اراك 116832 نفر و مشتمل بر 24493 خانوار بوده است كه 4/0 درصد آن را پيروان اديان ديگر تشكيل ميداده است.» (مركز آمار ايران، سرشماري عمومي نفوس و مسكن، 1355، شماره 163،ژ)

در سرشماري سال 1365 جمعيت كليميان ايران 26354 نفر برآورد شده است كه در شهرستان اراك 43 نفر (20 مرد و 23 زن)، خمين 21 نفر، ساوه 1 نفر، سربند 2 نفر و محلات 2 نفر مرد ساكن بودهاند. در سرشماري سال 1375 كل جمعيت كليميان استان مركزي 13 نفر اعلام ميگردد كه همگي در شهر اراك ساكن و شامل 5 مرد و 8 زن بودهاند. اين امر نشان دهنده مهاجرت اكثر يهوديان از اين استان ميباشد.

شغل كليميان

از جمله مشاغلي كه كليميان اراك بدان ميپرداختهاند طبابت بوده است. البته اينان غالباً به روش تجربي و سنتي به مداواي بيماران ميپرداختهاند. «نامه عراق» در مقالهاي به عنوان «وظايف عمومي، صحت خود را حفظ كنيد» به انتقاد از مردم ناداني ميپردازد كه به جاي مراجعه به پزشكان حاذق به يهوديان مدعي طبابت مراجعه مينمايند:

«... و به جاي آن كه در بحران مرض به طبيب حاذق رجوع نمايند قفل خانه فلان يهودي مدعي طبابت را ميچسبند و بالاخره در اثر اين بيمبالاتي و اعتقاد به خرافات خود، همسر و يا جگر گوشه نازنين را به لب پرتگاه مرگ سوق داده و با يك ضربه چكش كه بر درب خانه فلان كليمي و يا قابله غير مجاز بيسواد جاهل ميزنند و . . .» (نامه عراق، شماره 151،1)

علي رغم اين توصيف، بسياري از مردم جهت مداواي امراض خود به پزشكان يهودي مراجعه مينمودهاند و بعضي از پزشكان آنها از احترام خاصي برخوردار بودهاند، از جمله خانواده دكتر الهي (كه بعداً مسلمان شدند، دكتر يحيي، ميرزا شكرا... يهودي، حكيم موسي طبيبيان و برخي خانوادههاي يهودي ساكن در سنجان اراك كه عبارت بودند از:

خانواده اسحاق، فرزند ربيع كه مادرش كم و بيش بيماريهاي ساده را درمان ميكرد. خانواده يونس كه اطلاعات طبي داشته و بيماريهايي چون سرماخوردگي، سياه زخم و امثال آن را مداوا ميكرد.

«از دهه 1340 پزشكان دانشگاه ديده به تدريج در اين شهر خدمت كردهاند كه ميتوان به نامهاي دكتر مراديان، دكتر وحدت، دكتر فاميلي، دكتر صفوتي، دكتر نصرتي، دكتر داودي و دكتر سليماني اشاره كرد» (انجمن كليميان ايران، دستنويس، سال 1379) كه برخي مقبوليت عام يافتند به طوري كه در مجلس ترحيم دكتر مراديان در سال 1377، بسياري از مردم، پزشكان اراك و حتي روحانيون شهر شركت داشته و در بزرگداشت او - كه در مسجد حاج تقيخان اراك برگزار گرديد - وعاظ، سخنرانان و شعرا به ايراد سخن پرداختند.

جزوه «اقليتهاي مذهبي در شهرهاي اراك و شازند» نيز در مورد مشاغل كليميان مينويسد:

«از ديگر مشاغلي كه يهوديان اراك بدان اشتغال داشتند پارچه فروشي (بزازي) و خرازي ميباشد كه تا قبل از سال 1370 افراد ذيل در بازار اراك به اين شغل ميپرداختهاند. دانيال مراديان، دانيال آقائيان، نصرت ا... رباني، نجات ا... ماخاني، افلاطون ماخاني، باباجان مراديان، موسي نيساني، احسان رباني.» (روابط عمومي فرمانداري سربند، اقليت مذهبي در شهرهاي اراك و شازند، 1377). شكر ا... مراديان، موسي شيرازي و حبيب گبايي نيز از ديگر كليمياني هستند كه به بزازي اشتغال داشتهاند.

«شغل يهوديان بيشتر تجارت و فروش پارچه بود...» (كندي، مهدي، راه دانش 13 و 14، 97).

 

 فرهنگ و آموزش

در اسناد موجود، مدرسهاي خاص كليميان ثبت نشده و به اين ترتيب، احتمالاً كودكان كليمي، خط عبري را بيشتر توسط والدين و مابقي علوم را در مدارس موجود شهر تعليم ميديدهاند. طبق گزارش انجمن كليميان «در دهه 1330 آموزشگاه شبانه و همچنين در ايام تابستان كلاسهاي روزانه جهت تدريس دروس شرعيه و زبان عبري داير بود كه اين كلاسها تا حدود سال 1347 ادامه داشته است.» (انجمن كليميان ايران، دستنويس، سال 1379)

همچنين به جز يك كنيسا كه محل اداي فرايض مذهبيِ آنان بوده، مكان فرهنگي ديگري در شهر نداشتهاند. در عرصه هنر نيز به جز داير كردن عكاسخانه از كليميان اثري مشاهده نگرديده به طوري كه حتي سنگ قبرهاي ايشان نيز توسط سنگ تراشان مسلمان، ساخته ميشده است و نام و نشان سنگ تراش بر برخي قبور حك شده است. در مورد داير كردن عكاسخانه نشريه يادداشت جوان مينويسد: «در سالهاي بين 39 - 1334 عكاس خانههاي ديگري به مجموعة عكاس خانههاي اراك افزوده شد از جمله: عكاسي وينتور و عكاسي ميترا، كه گردانندگان اين دو عكاسي يهوديان بودند... در آن زمان عكاسي ميترا در خيابان شهرباني قديم واقع شده بود.» (اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان مركزي، بولتن يادداشت جوان، تاريخ عكاسي اراك از گذشته تا امروز، شماره 1،4)

 

رابطه مسلمانان و يهوديان

رابطه مسلمانان و اهالي اراك با اقليت كليمي را بايد با توجه به اقشار موجود در شهر، جداگانه بررسي كرد. رابطه مردم با اين اقليت برخاسته از نگرش عوام نسبت به يهود بوده و از آزار آنها ابايي نداشتهاند. ولي عالمان و خواص، عمدتاً با مواسات و رأفت اسلامي با آنها برخورد ميكردهاند به طوري كه از همان ابتدا همانگونه كه ذكر شد، يهوديان خود را تحت حمايت و دركنف آيت ا... حاجي آقا محسن عراقي قرار داده و با حمايت وي در بازار اراك به اشتغال و امرار معاش مشغول بودهاند. در شرح احوال آيت ا... حاج آقا محسن ميخوانيم: «در زمان حيات مرحوم آقاي حاجي آقا محسن تعداد زيادي كليمي و ارمني در عراق [اراك] زندگي ميكردهاند و معظم له هميشه نهايت سعي را مبذول ميداشتهاند از هرگونه ظلم و ستم و زورگويي نسبت به اقليتها جلوگيري شود و اگر براي بعضي از افراد كليمي يا مسيحي ناراحتي در اراك پيش ميآمد براي رفع گرفتاري به مرحوم آقا متوسل ميشدند و در همه اوقات ميتوانستهاند خدمت ايشان آمده و تظلم و شكايت نمايند. وجود معظم له موجبات آسايش خاطر اين اقليتها را فراهم و آقا را پشتيباني براي خود ميدانستند.» (خاكباز، علي اكبر، خاندان محسني اراكي، 93). از سوي ديگر محل سكونت كليميان اراك، در كوي سكونت عالم بزرگوار حضرت آيت ا... آقا نورالدين اراكي در محله قلعه قرار داشته است. در واقع با سكونت در كوچه آقا نور الدين به نوعي ضمن برخورداري از حمايتهاي ايشان، از گزند عوام مصون ميماندند. محبت و اخلاق حسنه آقا نورالدين باعث گرديده بود كه علاوه بر محبوبيت وسيعي كه در بين عامه مردم داشت اقليتها و به خصوص كليميان به وي علاقمند گشته و محب وي گردند. آقا نورالدين در قسمتي از منظومهاي كه زندگي خودرا شرح ميدهد آورده است:

«اني تمام مدت الرياسه

كنت مع الكل علي المواسه

قد اقبل الكثير و القليل

احمي لكل لم يكن جليل

وا... شاهد علي ماقد ذكر

من غير اغراق و كذب قد نشر

«در تمام مدت رياست خود با همه مردم مواسات ميكردم و همه مردم را از كوچك و بزرگ حمايت مينمودم. خد.اي را شاهد ميگيرم كه آنچه گفتم از روي خودخواهي و نظاير آن نبوده است».

در جاي ديگر در همان شرح حال مينويسد:

جائت لمنعي جمله النسوان

حتي اليهوديات بكل شأن

«براي اينكه مرا از مسافرت بازگردانند، تمام زنهاي بلد حتي دختران يهوديه رو آورده و جلوي مرا ميگرفتند» (دهگان، ابراهيم، نور مبين، راه دانش 3 و 4، 78) و اين قضيه مربوط به جنگ جهاني اول است كه مرحوم آقا نورالدين براي جمعآوري نيرو و مبارزه با قواي روس و انگليس در محرم 1334 دست به مهاجرت از شهر اراك زده و پس از 39 ماه در اوايل جمادي الاول 1377 به اراك بازگشت نمود.

كتاب نورالباقي درباره ارتباط آقا نورالدين با كليميان مينويسد:

«قبل از آقا نورالدين (ره) مردم، يهوديها را آزار ميدادند و گاهي برخوردهاي زيانبار و اسفزا از مسلمين سر ميزد كه به قداست اسلام در انظار ديگران لطمه ميزد. اما با اقامت آقا نورالدين در اراك، آن هم در محلة يهوديها كه نشانگر پناهندگي يهوديها به آن وجود مقدس بود، ديگر كسي جرئت نميكرد كه به آنها توهين يا آزار و اذيت نمايد. حقا كه آيينه صفات جدش بود و همانگونه كه خد.اوند در قرآن حضرت رسول را رحمه للعالمين خوانده، اين سلاله رسول ا... هم براي اين مرز و بوم نسبت به ارباب هر مذهب و آيين، باعث رحمت و فيض و بركت بود و بر تمامي دلها حكومت داشت. از اين رو هنگام ارتحال جگرسوزش يهوديان، تورات به دست، سيلي به صورت نواختند و قطرات اشك در رثايش چون ابر بهاري جاري ميساختند و مسيحيان در كنار مسلمانان، صليب به دست، با اهل اسلام ابراز همدردي و تأثر ميكردند» (نعيمي، داود، نورالباقي في كرامات آقا نور الدين عراقي،48)

از ديگر موارد قابل ذكر، احداث حمامي براي اقليتها توسط «حاج محمد ابراهيم خوانساري» از تجار شهر اراك و پدر همسر آيت ا... العظمي حائري (ره) و آيت ا... العظمي اراكي (ره) است.

در كتاب شرح احوال آيت ا... العظمي اراكي (ره) آمده است:

«ايشان در آغاز به صنعت و حرفه قاشق چوبي سازي اشتغال داشته و سپس به تجارت فرش مشغول شده بود . . . آب انبار و حمام مردانه و زنانه ساخته و براي اين كه اهل كتاب (يهوديها) به حمام مسلمين نيايند و ضمناً در زحمت هم نباشند حمامي هم جداگانه براي آنها ساخته بود كه اين گواه بينش صحيح و روشنفكري اوست و تاريخ اتمام بناي آب انبار و حمامها به سال 1290 ميباشد.» (استادي، رضا، شرح احوال حضرت آيت ا... العظمي اراكي (ره)، 24)

تفصيل اين موضوع در جاي ديگري بدين شرح آمده است:

«اين گروه (يهوديان) از تأسيسات و امكانات شهري نظير گورستان، مدرسه و ... برخوردار بودند اما حمامي به آنها اختصاص نداشت. بزرگان اقليتها به مرحوم حاج آقا محمد ابراهيم خوانساري و مراجع و علماي شهر متوسل شدند و چنين عنوان داشتند كه اقليتهاي صاحب كتاب، در بلاد مسلمين تحت حمايت آنان و حكومت اسلام قرار دارند و حاكم شرع متعهد حفظ جان، مال و ناموس و حمايت از آنهاست. حاج محمد ابراهيم خوانساري براي حل مشكل اقليتها پيشقدم شد تا حمامي بسازد كه همه مردم و اقليتها با رعايت مسائل شرعي به راحتي از آن استفاده كنند و اين بنا يادگاري از نحوه رفتار مسلمانان ايراني با اقليتهاي مذهبي باشد. پس دستور داد در زمين مقابل قلعه خود حمام چهار فصل را به نام چهار دين رسمي بسازند.» (كندي، مهدي، راه دانش 13 و 14، 98)

 

كنيساي كليميان اراك

اين كنيسه در خيابان محسني، حدود 100 متر پايينتر از چهار سوق، نبش كوچه مدرسه سپهداري، روبروي كوچه آقا نورالدين قرار داشته و ساختمان آن قديمي بوده است. سال بناي آن دقيقاً مشخص نيست ولي به نظر ميرسد در همان اوان حضور ايشان در شهر ساخته شده است. در جزوه «اقليتهاي ديني در شهرهاي اراك و شازند» آمده است:

«مساحت بنا حدود 260 متر مربع در ابعاد 16 ´ 16 متر و با ارتفاعي حدود 6 متر داراي دو طبقه بوده است كه كليميان قبلاً مراسم مذهبي خود را در شبهاي شنبه و صبح شنبه به سرپرستي باباجان مرادي در اين مكان برگزار مينمودهاند. اين بنا در بمباران جنگ تحميلي آسيب ميبيند كه به دلايلي از جمله هزينههاي مالي و قلت كليميان كه تعدادشان به حد نصاب جهت برگزاري نماز جماعت نميرسد، مرمت نميگردد.» (روابط عمومي فرمانداري شازند، اقليتهاي مذهبي در شهرهاي اراك و شازند، 1370)

بنا به اطلاعات ارائه شده از سوي انجمن كليميان، سرپرستي نمازها را تا قبل از سال 1346 مرجع ديني كليميان اراك حاخام رحمت ا... نجاتي و بعد از آن باباجان مراديان به عهده داشتهاند و در اين كنيسه اقامه نماز ميكردهاند.

اين كنيسه، به دليل عقبنشيني خيابان محسني كاملاً تخريب شده و اكنون در قسمت باقيمانده مغازههايي ساخته شده است. يهوديان در محل بازار سنجان نيز كنيسهاي داشتهاند كه اكنون تخليه و تبديل به مسجد شده است.

از سال ساخت و مشخصات ديگر اين كنيسه، اطلاعاتي در دست نيست.

 

گورستان كليميان اراك

گورستان كليميان زميني محصور به چهار ديوار و ابعاد 60 ´ 120 متر در خيابان فتح شياكوه ضلع شمالي زمين فوتبال و ضلع غربي خانه معلم اراك بوده كه اكنون جهت احداث پارك (بوستان) از سوي شهرداري تخريب گرديده است.

بنا به اظهارات انجمن كليميان، زمين قبرستان موقوفه بوده و سند آن از طرف حاج آقا محسن وقف قبرستان كليميان گرديده بود. اخيراً ديوارهاي اين گورستان خراب شده اما نما و قبرهاي آن (تا ابتداي سال 1379- سال تخريب گورستان) كماكان مشهود و سالم بود ولي طبق توافقي كه بين نماينده كليميان در مجلس شوراي اسلامي و اعضاي شوراي اسلامي شهر اراك در پائيز 1378 صورت گرفت، زمين اين قبرستان به منظور احداث پارك به شهرداري واگذار شده است.

از آنجا كه متون و نقوش اين قبور، اطلاعات مفيدي جهت شناخت تاريخچه اين اقليت در شهر اراك در اختيار ميگذارد به بررسي آن ميپردازيم:

اكثز سنگ قبرهاي آن داراي ستاره 6 پر بوده و به خط عبري نگاشته شده است. تعداد زيادي نيز قبر در محل فوقالذكر از يهوديان ميباشد كه آثار و علائمي ندارند. با توجه به مشاهدات به عمل آمده، قديميترين قبرِ داراي تاريخ، متعلق به ميرزا نورا... هاشمزاده متوفي به سال 1303 ميباشد كه خط سنگ قبر عبري و در حواشي سنگ به خط فارسي تاريخ و نام متوفي را نوشتهاند.

با توجه به گزارش كارشناسان ميراث فرهنگي استان مركزي: «محتواي سنگ قبرهايي كه در گورستان كليميها واقع در سمت شمالي زمين فوتبال (مجموعه ورزشي) محله فوتبال، مورد مشاهده قرار گرفتهاند، بيانگر اين نكته هستند كه آنها چهار نوع تاريخ را براي ثبت سال وفات به روي سنگ قبرها به كار ميبردهاند، سال هجري قمري، سال خورشيدي (شمسي)، سال كليمي و همچنين سال شاهنشاهي. براي مثال: «آرامگاه ابدي شادروان داود سليماني فرزند شلومو كه در تاريخ هيجدهم تير ماه 2535 شاهنشاهي چشم از جهان فرو بست.»

«آرامگاه ابدي شادروان بانو طوبي همسر حبيب ماخاني كه در تاريخ 31/2/1368 چشم از جهان فرو بست.»

به نظر ميرسد اين شخص از آخرين بازماندگان يهوديها در اراك باشد، زيرا جديدتر از تاريخ فوت فوق الذكر، تاريخي مشاهده نشد.

«آرامگاه ابدي خاطرن جان بَت داود كه در روز شنبه پنجم تموز 5695 ديده از جهان فرو بست.»

بعضي از كليميها اصل و نَسَب در گلپايگان داشتهاند و از آن شهر به اراك مهاجرت كردهاند. (سنگ قبر «ابراهيم مناشيري گلپايگاني، 1325»)

اكثر سنگ قبرها داراي نقش ستاره داود در قسمت سر و همچنين چند سطر به خط عبري است. ولي يك سنگ يافت شد كه فاقد ستاره داود و خط عبري است. مع الوصف با توجه به نام متوفي، به نظر ميرسد كه آن نيز مربوط به يك كليمي باشد:

«وفات مرحوم رحمان ولد امططيا كاشاني 15 تموز شهر رمضان سنه 1336 مطابق شهر انور سنه 707» كه معني واژه آخر يعني سنه 707 به درستي آكار ند.

با توجه به محتواي سنگقبرهاي ديگر اين گورستان، ميتوان دريافت كه اين اقليت از كاشان نيز به اراك مهاجرت كرده بودند:

«. . . وفات مرحوم آرفائيل لدابباهو كاشاني به تاريخ بيستم ج 2 سنه 1342، (4 سلطانْ)» كه معني واژة «4 سلطانْ» دانسته نشد. اين سنگ قبر فقط يك سطر خط عبري دارد.

ضمناً بعضي از اشعار روي سنگ قبرها چنين آمده است:

«دريغا حسرتا از كامراني

نبردم لذت دنياي فاني»

***

«پس از عمري كه من خواهم بساط عشرتي چينم

فلك گويد بچين جانا كه من ناچيده برچينم»

***

افسوس كه روح در بدن نيست مرا

جز فاتحه ديگر طعمي نيست مرا

ياران و برادران ياد كنيد مرا

كردم سفري كه آمدن نيست مرا

اين ابيات بر سنگ قبر مسلمانها نيز مشاهده شده است.

يهوديان [اراك] معمولاً بيشتر روزهاي سهشنبه به زيارت قبور ميروند. همچنين يهوديان سنجان نزديك پل سنجان روبروي چهار طاق قبرستاني داشتهاند كه اكنون متروك است.» (گزارش كتبي يكي از كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي استان مركزي). در حال حاضر تنها 2 يا 3 خانوار كليمي در شهر اراك زندگي ميكنند كه احتمالا آنها نيز از اين شهر مهاجرت خواهند كرد ... و اين شايد نقطه پاياني باشد بر يك قرن حضور اين اقليت در شهر اراك.

 



 

 

 



 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید