انجمن کلیمیان تهران
   

موسيقي صلح در رام الله

   

 

دي 83
دانيل بارن بوم

دانيل بارن بوم-Danyel baren bomموسيقيدانان جوان فلسطيني در اوايل ماه گذشته، تحت رهبري دانيل بارن بوم، رهبر اركستر اسرائيل- آرژانتيني، كنسرتي را در رام‏الله اجرا كردند. چند روز بعد، دانيل بارن بوم، هنگام دريافت جايزه صلح بنياد ولف در پارلمان اسرائيل اعلام كرد كه اين حركت نمايان‏گر اميدهايي است كه براي دست‏يابي به صلح وجود دارد.

بارن بوم مي‏گويد: در سال 1952، چهار سال بعد از اعلاميه استقلال اسرائيل، وقتي كه من پسربچه‏ 10 ساله‏اي بيش نبودم، همراه با خانواده‏ام از آرژانتين به اسرائيل آمدم. اين اعلاميه هم چون مرجع انديشه‏اي ما را بر آن مي‎‏داشت كه با اعتقاد به نظرات آن با فراغ خاطر از يهودي‏هاي معمولي به شهروندان اسرائيلي تبديل شويم. اين اعلاميه بيانگر يك تعهد بود: دولت اسرائيل كشور را در جهت منفعت همه ساكنان آن به جلو خواهد برد، اين دولت براساس آموزش‏هاي اساسي پيامبر آن، يعني آزادي، عدالت و صلح بنيان گذارده خواهد شد، او ضامن برابري كامل حقوق اجتماعي براي تمام شهروندان، مستقل از اعتقادات مذهبي آنها، نژاد و جنسيتشان خواهد بود، آزادي كامل اعتقادات، سنت‏ها، آموزش و فرهنگ توسط اين دولت تضمين خواهد شد.

بنيان‏گذاران دولت اسرائيل كه امضاءكنندگان اعلاميه استقلال نيز مي‏باشند، متعهد شدند كه در جهت صلح و همسايگي همراه با احترام به تمام دولت‏ها و خلق‏هاي گرداگرد اسرائيل حركت كنند...!

امروز من همراه با تأسفي عميق از خود مي‏پرسم كه آيا ما علي‏رغم تمام موفقيت‏هايمان، مي‏توانيم چشم بر دره عميق و غيرقابل تحملي ببنديم كه تعهدات اعلام شده در بيانيه استقلال را، از واقعيت آن چه انجام گرفته، جدا مي‏كند؟

دره عميق مابين آرمان و واقعيت، اين امر كه ما سرزمين‏هاي يك خلق ديگر را اشغال كرده و او را تحت سلطه گرفته ‏ايم، آيا با اعلاميه استقلال همخواني دارد؟ آيا دست يافتن به استقلال خود با زير پا گذاشتن حقوق اساسي ديگري، اساسا عملي است؟ آيا خلق يهود كه تاروپود تاريخيش از زجر و آزار ممتد تنيده شده، مي‏تواند به خود اجازه دهد كه در مقابل حقوق پايمال شده و زجر يك خلق همسايه بي‏تفاوت باشد؟ آيا دولت اسرائيل حق دارد كه به جاي يافتن يك راه‏حل عملي و انساني و برپايه عدالت اجتماعي به دنبال يك سوداي غيرممكن ايدئولوژيك براي پايان دادن به تخاصم باشد؟ علي‏رغم تمام مشكلات ذهني و عيني، من بر برآنم كه آينده اسرائيل و جاي آن در خانواده ملت‏هاي فرهيخته، بستگي به توان ما در تحقق بخشيدن به تعهداتي دارد كه بنيان‏گذاران آن، در اعلاميه استقلال آن را مشخص كرده‏اند.

gارزيابي من همواره آن بوده است كه نه از لحاظ استراتژيك و نه از لحاظ اخلاقي، يك راه حل نظامي براي درگيري عرب و يهود وجود ندارد، و اگر راه‏حل غيرنظامي تنها امكان است، من از خود مي‏پرسم: پس ما منتظر چه هستيم؟ درست به همين دليل بود كه من به همراه دوست از دست رفته‏ام، ادوارد سعيد، كارگاهي براي موسيقي‏دانان جوان يهودي و عرب كشورهاي خاورميانه درست كرديم. از آن جا كه از سوئي موسيقي به مثابه هنر، نمي‏تواند بر روي اصولش سازش كند، و از سوي ديگر سياست، هنر سازش‏هاست، موسيقي مي‏بايد به ياري سياست بشتابد تا او از محدوديت‏هاي شرايط وجوديش رها شده و به آن چه ناممكن مي‏‎نمايد، دست يابد.

موسيقي بنابر تعريف هنر خيال و روياست. هنري كه از بند محدوديت‏هاي كلامي آزاد است و عميق‏ترين گوشه‏هاي هستي بشر را لمس مي‏نمايد. هنري كه از تمام مرزها گذر مي‏كند و از اين روست كه موسيقي مي‏تواند احساسات و روياهاي اسرائيلي‏ها و فلسطيني‏ها را به سوي قلمروئي جديد و غيرقابل تصور هدايت نمايد. بدين سبب من تصميم گرفته‏ام جايزه‏ ام را به برنامه‏هاي آموزشي موســيقي در اسـرائيل و رام ‏الله هـديه كنم.

pianist

منبع: لوموند ديپلماتيك



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید