انجمن کلیمیان تهران
   

زندگانی در باغ عَدَن

   

ابراهیم سعیدیان (آریا)
تهران 1387


کوی ودشت است وبیابانِ خدا
در میانَش ،جَنّتی بی‌انتها


شُرشُرِآب است و ماهی‌ها در آن
رویِ گُل ها،مرغکان ِنغمه خوان

باغِ فردوس و درختانِ زیاد
آدم وحَوّا ،خَرامانند و شاد

عطرِگل‌های بهشتی، دَر مَشام
تا که گردند از شَمیمش ، شادکام

میوه ها اَلوان و شیرین و قشنگ
چون عَقیقِ خوش‌تراش ِرنْگ رنْگ

آدم و حَوّا، درونِ آن بهشت
غافل از فردا وحُکمِ سرنوشت

منع فرمود، ایزِد دانا چنین
خوردنِ یک میوه را، از آن زمین


مارِ خوش خط، حیله و نیرنگ کرد
پس سیاهی با سپیدی جنگ کرد

مارِ افسون‌گر، چو شیطانِ رَجیم
خُدعه‌ها می‌کرد او، بی ترس و بیم

زن، اسیرِکِیْد و دامِ مار شد
طاغیِ حق گشت و بی‌مقدار شد

پس به آدم گفت:«خوردم زان درخت
وَه چه نیکو بود و گشتم نیک‌بخت»

گفت با شویَش:« بخور، محبوبِ من

ای عزیز و مهرَبان و خوبِ من!»

چون که پیچیدند سَر از حُکمِ رب
پس هُویدا شد، سیاهی‌های شب

پس زِ درگاهِ خدا رانده شدند
شرمسار و خوار و وامانده شدند


 



مقاله های مرتبط:

 کلیمیان و ادبیات ایران

معرفی ابراهیم سعیدیان (آریا)


 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید