انجمن کلیمیان تهران
   

محاکمه و زندانی شدن حضرت ابراهیم (ع)

   

ابراهیم سعیدیان (آریا)
تهران 1387


سوی زندان بُرده شد، آن نوجوان
لشکری از کافران، با او روان

در سیَه چالی، مخوف و ترسناک
شُکرِ یزدان گفت او، بی‌ترس و باک

یافت ابراهیم چون رازِ وجود
پس معمّا حل شد، آمد در سُجود

کاخِ نمرود است و دُژخیمانِ شاه
بر سرِ راهِ خلیل الله، دو راه

راهِ اوّل ، راهِ شرک و کافری
در امان بودن ز کِیدِ داوری

راهِ دیگر، شعله های آتش است
نار و نورِ پر شرار وسرکش است

آتشی سوزنده و بی انتها
شعله‌اش ، توفنده و پُر اشتها

شاه و مردم از درونِ آن لَهیب
جنتّی دیدند زیبا و عجیب

آتشِ سوزان،گُلستان گشته بود
بَر خلیل الله، چو بُستان گشته بود

چون شمیمِ عطرِ گُل شد در هوا
شَه، غمین گشت و حزین ، زین ماجرا

آمد ابراهیم چون از گَردِ راه
هم‌چو مَه ازدامنِ ابرِ سیاه

لطفِ یزدان ، کرد آتش را چو آب
صورتش رخشنده، هم‌چون آفتاب

شاهِ ملعون، خوار و سر افکنده شد
چهرهء مردِ خدا تابنده شد

 



مقاله های مرتبط:

 کلیمیان و ادبیات ایران

معرفی ابراهیم سعیدیان (آریا)


 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید