انجمن کلیمیان تهران
   

«يهوديت قشري» و «يهوديت نبوي»

   

 

مهر 84
دكتر ميترا مقبوله

نفرت و نابساماني يا عشق و آباداني؟

گروهي از دوستان ايراني ما در لوس ‏آنجلس نهادي به نام (همزيستي ميان اديان) با نقطه ‏نظرهاي خاص تشكيل داده‏ اند كه مقاله حاضر بيان‏گر بينش آنها نسبت مسائل يهوديت است، درج اين مقاله دليل موافقت ما با همه نقطه‏ نظرات دوستان نمي ‏‎باشد.

***

در يكي از حكايت‏هاي عرفاني آمده است كه روزي دو ديوانه شديداً با هم گلاويز شده و با مشت و كتك و بدوبيراه به جان هم افتاده بودند. ديوانه سومي به آنها نزديك شد و علت دعوا را از آنها جويا شد. اولي با قيافه‏اي حق به جانب چنين ادعا كرد: «خداوند ديشب بر من ظاهر شد و به من اعلام نمود كه من تنها پيامبر برگزيده او هستم!» ديوانه دوم سخن اولي را با خشونت قطع كرد و گفت: «اين مردك مزخرف مي‏گويد! حق تعالي امكان ندارد چنين انتخابي بكند! همين ديشب خداوند بر من آشكار شد و به من اعلام نمود كه من پيامبر برگزيده او هستم!» ديوانه سومي سري جنبانيد و با كمال اطمينان خاطر خطاب به آنها گفت:«هر دوي شما مزخرف مي‏گوييد! بنده ديشب به سراغ هيچكدام از شما نيامدم و هيچيك از شما را به پيامبري انتخاب نكردم!».

خودشيفتگي جنون ‏‏آميز قشريون مذهبي و طرز برداشت سطحي و تفرقه‏انگيزي كه از دين و مذهب و از مندرجات كتب مقدس دارند بي‏شباهت به توهمات و هذيان‏گويي سه ديوانه داستان فوق نيست. قشري‏گري مذهبي بدون شك ويران‏گرترين و كشنده‏ترين عامل بدبختي و جنگ و فلاكت در تاريخ بشريت مي‏باشد.

مانند ساير اقوام جهان، بسياري از ما يهوديان نيز شديدا تحت تأثير افكار قشريون يهود قرار داريم، و به ما چنين تلقين شده است كه مجبوريم ميان «يهوديت تعصب‏گراي قشري» و «بي‏ديني و لامذهبي» يكي را انتخاب كنيم. اما حقيقت اين است كه ميراث زيباي يهوديت نبوي نيز از آن ماست و براي آن دسته از ما كه به معنويت عقل و خرد، عشق و عدالت، و آزادگي و روحانيت راستين علاقمند مي‏باشيم، شايد بهترين انتخاب باشد. بسياري از فلاسفه، دانشمندان، هنرمندان نابغه و پايه‏گذاران اديان و ملت‏ها در راه هدف‏هاي سازنده خود از گنجينه معرفت يا عرفان يهود بهره‏مند گشته‏اند. وقت آن رسيده كه ما نيز بيدار شويم و گنجينه گرانبهاي «يهوديت نبوي و عرفاني» را از توهمات «يهوديت قشري» بازشناسيم:

o يهوديت قشري شديدا دچار قدرت‏طلبي و سلطه‏جويي و سلطه‏پذيري است و به خود اجازه مي‏دهد كه عقايد مذهبي خود را به سايرين تحميل كنند، و به توده مردم مي‏آموزد كه كوركورانه از آنها پيروي كنند. در مقايسه، يهوديت نبوي در حالي كه احترام به پدر و مادر و رباي و مربي و اجراي ميتصواهاي، فرامين تورات را به فرد توصيه مي‏كند، اما از تحميل اراده در مورد مسائل مذهبي، و از تقليد و پيروي كوركورانه از اقتدارطلبي مذهبي رويگردان است. و به فرد مي‏آموزد كه كليه تلقينات و اعتقادات مذهبي را بياموزد، و آن چه را كه مانع تعالي روحي بالاتر و تجلي عشق بيشتر در وجود اوست به دور بيافكند.

o يهوديت قشري از قوانين جنبي مذهبي مانند كشروت (رعايت اصول شرعي در تهيه مواد غذايي) و «گوشتين ماستين» بت مي‏سازد و معنويت راستين و خلاقيت و سازندگي انسان‏ها را به پاي اين بت‏ها قرباني مي‏كند. اما يهوديت عرفاني به قلب و روح كاشر (سلامت مذهبي) بسيار بيشتر اهميت مي‏دهد و مهمترين آموزش تورات را در يك قانون يعني «همنوعت را مانند خودت دوست بدار» خلاصه مي‏كند.

o يهوديت قشري با آزادانديشي و با علم و دانش سر ستيز دارد و مي‏كوشد كه از طريق اعمال زور، سانسور و تكفير، و حتي با توسل به ارعاب و تهديدهاي جاني آزادانديشان را ساكت كند. اما يهوديت راستين به آزادي اراده، آزادي انديشه، و آزادي بيان انسان‏ها احترام كامل مي‏گذارد و در كشف حقايق هستي با دانشمندان همكاري مي‏كند.

o يهوديت قشري سخت دربند جداسازي و نفاق و كشمكش ميان مرد و زن، اوليا و فرزندان، خويش و بيگانه مي‏باشد، اما يهوديت راستين ميان همه اضداد هماهنگي و صلح نهايي متصور است و عشق و محبت نسبت به همه ابناي بشر را توصيه مي‏كند.

o يهوديت قشري داستان‏هاي تورات را به طور تحت‏‎اللفظي و خرافاتي تعبير مي‏كند، اما يهوديت نبوي و عرفاني درون‏نگر است و به معاني عميق دروني و سمبوليك افسانه‏هاي زيباي تورات توجه دارد و به همين جهت با مفاهيم دروني افسانه‏هاي اديان ديگر در انطباق و هماهنگي است. در اسپانياي قرن دوازدهم شالوده برخي از عظيم‏ترين پيشرفت‏هاي علمي و فلسفي و ادبي بشريت از طريق همكاري ميان عرفاي يهود و عارفان مسيحي و صوفيان مسلمان ريخته شد.

یهودیت قشری-Gheshri Jewish

o يهوديت قشري شديدا دچار خودشيفتگي است، يعني اين كه يهودي قشري كتاب مقدس خود را، قوم خود را، و افسانه‏هاي ديني خود را برترين و مخصوص به خود مي‏پندارد، اما آن چه را كه متعلق به غيريهوديان است نمي‏داند و نمي‏شناسد. در مقابل، يهوديت راستين از هر نوع خودشيفتگي و خودپسندي رويگردان است، به كليه اديان احترام مي‏گذارد و به انسان مي‏آموزد كه ميان يهودي و مسلمان و حبشه‏اي و هندي و غيره هيچ تفاوتي از نظر ارزشمندي در ديدگاه خداوند موجود نمي‏باشد.

نيست دين غير محبت به بني نوع بشر

مهربانيست كه سرلوح همه اديانسـت

گر فقط مذهب و دين مظهر انسان شدنست

قوم موسي و محمد زچه سرگردانست؟

اميد است كه شما نيز مانند همه آزادانديشان و انسان‏دوستان تاريخ بشري به جاي «مذهب قشري» و نفرت و نابساماني، «مذهب راستين» و عشق و آباداني را انتخاب كنيد. سرنوشت يهوديت و آينده بشريت به اين انتخاب شما وابسته است.

شهر خالي است زعشاق، بود كز طرفي مردي (يا زني) از خويش برون آيد و كاري بكند؟



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید