انجمن کلیمیان تهران
   

ایام پسح تا شاووعوت «پیام آور آزادی واقعی»

   

 

دکتر رامین لاله پور
تیر 1393

شاووعوت  موشه کوه سنا ملت یهود دولوح توراتاوراهام آوینو «حضرت ابراهیم (ع)» از سن سه سالگی بدون داشتن هیچ معلم و مرشدی و حتی خانواده موحدی، خد.ا را شناخت و به پرستش او پرداخت. از ابتدا لازم بود صحت اعتقاد او تنها وابسته به یک احساس درونی نباشد، بنابراین پایه ی چنین ایمانی با آزمایشات ده گانه خداوند محکم و استوار گشت. در این مرحله اوراهام به الگویی جهانی برای رسیدن به هدفی متعالی مبدل شده بود. او زیر ذره بین توجه الهی قرار گرفته بود تا بتواند اساس اشاعه-ی توحید در جهان باشد. پس اشتباهی هر چند هم خیلی کوچک در چنین انسانی، اثرات بزرگی را در دنیا به جا خواهد گذاشت. خد.اوند به او دو وعده بزرگ داد که هر دو معجزه الهی محسوب می شوند: بشارت تولد فرزند در سن 100 سالگی! و وعده اعطای زمین مقدس به او و نسل بعد از او. او هر دو وعده را پذیرفت اما در مورد وعده دوم گفت: בַּמָה אֵדַע از کجا بدانم ؟ البته آن هم دلیل خود را داشت. او در مورد لیاقت خود و نسلش برای دریافت آن سرزمین شک داشت، و نه در مورد وعده خد.ا. اما این تفکر نیز نزد خد.اوند نوعی لغزش حساب شد. (البته توجه می-کنیم که در مورد چه انسان ویژه ای داریم صحبت می کنیم) بنابراین به او گفته شد که در قبال این باور ناکامل، فرزندان او باید 400 سال در سرزمینی که متعلق به آنها نیست گالوت (غربت) بکشند و سپس با معجزه الهی از آنجا نجات یابند.
در عین حال این واکنش در برابر عمل اوراهام نوعی بهانه برای رساندن یک پیام بزرگ نیز بود. اگر
بنه ییسرایل، گالوت مصر را با تمام سختی هایش تحمل نمی کردند هرگز ارزش تورات را که بعدها دریافت
می کردند، نمی دانستند و نمی-شناختند. به قولی «نابرده رنج، گنج میسر
نمی شود» و به قولی دیگر «باد آورده را باد خواهد برد» در اصل ملت یهود مدت ها، برده دیگری بودند و مزه غلامی را چشیده بودند تا بعد از آزادی از سرزمین ستم بتوانند بنده ی خوب خد.ای یکتا باشند و تفاوت ارباب با ارباب را به خوبی احساس کنند، بفهمند و مزه شیرین آن را بچشند.
به این شکل بر آنها سپیدی پایان شب سیه، آشکار می گشت و متوجه می شدند که انتهای هر سختی در نهایت خوبی خواهد بود و هر چه درجه سختی بالاتر، امید خوبی انتهایی بیشتر. از آن جایی که رحم خد.ا
بی کران است مدت گالوت هم کمتر شد. با محاسبه 400 سال از زمان تولد ییسحاق آوینو (حضرت اسحاق) مدت سکونت در مصر به 210 سال تقلیل یافت و نجات موعود به وقوع پیوست. ملت از بردگی بنده، به بندگی خالق تغییر رویه داد. یعنی در نهایت آزاد شد. همیشه آزادی برده از ارباب ظالم توأم با جشن و سرور است. برده به هر حال آدم خود نیست، هر زمان که ارباب بخواهد می خورد، می خوابد، کار می کند یا به استراحت می پردازد. اما آزاد که شد دوباره می توانند همه ی این کارها را بدون فشار خارجی و با میل خود انجام دهد. حتی در دین ما برده، چون آزادی عمل ندارد از انجام بعضی میصواهای تورا معاف می  باشد، تا جایی که هر روز در براخای صبحگاهی از برده یا کنیز نبودن خود از خد.اوند تشکر می کنیم. پس برای چنین آزادی از قید بندگی، باید هم جشن گرفت.
حال طرح یک سؤال ! آیا ملت ما در زمان خروج از مصر با این مفهومی که گفتیم واقعاً آزاد شده بود؟ یعنی پس از این در حقیقت هر کاری را که می خواست می توانست انجام دهد؟ یا برعکس تقید او برای انجام هر عملی بیشتر شده بود؟ واقعیت امر این بود که ملت یهود در آن زمان تنها از نظر جسمی آزاد شده بود و این تمام مفهوم آزادی از دید خد.اوند متعال نبود. آزادی از قید و بند ارباب ظالم و افتادن در بند تمایلات جسمانی، آزادی واقعی نیست. این امر نوعی اسارت تازه، این بار در مصر درونی ما محسوب می شود. خداوند ملتی آزاد می خواست اما نه با تعاریف انسانی (آن گونه که گفتیم) بلکه با تعریف پروردگار:
آزاد واقعی کسی است که نه در قید بنده ی خد.ا باشد و نه در قید نفس لجام گسیخته خود.
بنابراین تمام مفهوم آزادی با رهایی این ملت از مصر تحقق نیافته بود. چرا که ناشی از قید و بند تعالیم و عقاید مصریان در طول سال های اسارت این که آنها تنها جسم خود را رها کرده بودند و فکر و عقل آنها هنوز در درون مصر باقی مانده بود. بنابراین خد.اوند به آنها، 49 روز (معادل 49 درجه ناپاکی که در مصر گرفتار آن شده بودند) فرصت داد تا تمام ناپاکی مانده در وجود را نیز پاک کنند و آماده ی دریافت هدیه بزرگ الهی یعنی تورات مقدس شوند و حالا در این بعد مکانی و زمانی، آزاد واقعی باشند، تا همه ی ما بدانیم معنی واقعی آزادی تنها آزادی جسم و ایجاد هرج و مرج نیست بلکه قبول فرامین الهی و مقید بودن به آنها بوده، هر چند از آزادی جسمانی ما می کاهد و ما را محدود می کند اما روح ما را از هر چه وابستگی کاذب به این جهان است رهایی می بخشد و این است مفهوم واقعی آزادی.
مـلت یـهود اولین قــوم
تجربه کننده این نوع آزادی و عامل نشر آن بودند. اینجاست که دو عید بزرگ یهودیت، عید آزادی (پسح) و عید شاووعوت مکمل یکدیگر شناخته شده اند. قوم ما با شادمانی و بی صبرانه به استقبال پسح می آیند، خانه و کاشانه را مرتب می کنند، خود را برای چیدن سفره مخصوص عید آماده می کنند و بر سر سفره، وقایع اسارت و رهایی از مصر را شرح می-دهند، ولی تنها به این نکات هم اکتفا نمی کنند بلکه با همان عشق و علاقه از پسح تا شاووعوت (عید اهدای تورات) روزشماری
می کنند و شب شاووعوت تا صبح بیدار می مانند تا به همه ثابت کنند ملتی آزاداندیش و طرفدار واقعی آزادی تنها و تنها با مفهوم الهی آن هستند.
ما پسح را شروع این حرکت بزرگ دانسته و حرکات آزادمنشانه جهانی را به نوعی نشأت گرفته از این حرکت می دانیم. پس با کسب نیرو از این موعد بزرگ برای پیروزی مدافعین واقعی آزادی در سراسر دنیا دعای خیر
می کنیم چون عاشق آزادی با مفهوم واقعی آن هستیم.
 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید