شرگان انورزاده
فعال اجتماعی
پاییز 98
من
همیشه به دنبال بهانه میگردم. من همیشه به دنبال معنای واژهی بهانه میگردم . به
نظرم واژگان میتوانند هم بار منفی و هم بار مثبت داشته باشند و من همیشه به دنبال
بار مثبت واژگان میگردم. من به دنبال بهانهای برای دوستی، برای دوست داشتن
میگردم. من به دنبال بهانهای برای زندگی کردن میگردم. من به دنبال بهانهای برای
شاد کردن دل خانوادهام، دوستانم و عزیزانم میگردم. به دنبال بهانهای برای لبخند،
لبخندی از ته دل، برای آشنایان و حتی غیر آشنایانم میگردم . بهانهای برای لبخند،
هر چند سطحی، برای انسانهایی که شاید دیگر نبینمشان.
لطیفهای، نکتهی ظریفی، برای فروشندهای که از او خرید میکنم، نشاندن لبخند بر لب
کارمند بانک که معتقدم لبخند، خستگیاش را بیرون میکند.
بهانهای برای شاد بودن خودم، آن چه که خوشحالم میکند. زنگ زدن به دوستانی که
دوستشان دارم. دیدن فیلم یا نمایشی که خوشحالم میکند، غافلگیر کردن عزیزانم، ساختن
اوقاتی زیبا برای خودم، خلق لحظاتی آرامشبخش برای خودم و عزیزانم. چون معتقدم،
دنیا، خود، بهانهای برای زندگی کردن است، زیباترین بهانه .
|