انجمن کلیمیان تهران
   

بحران معنويت: آسيب ‏شناسي و راهكارها

   

 

 

براساس محور: نقش دينداران و متوليان علمي فرهنگي
در چالش و رويارويي با بحران معنويت در جهان معاصر

سخنران : آرش آبائي به نمايندگي از طرف حاخام يوسف همداني كهن

ارائه شده در: اجلاس بين‏المللي دو بانوي مقدس

سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي - 27-28 شهريور 1381- تهران
 

Arash Abaei

1- مقدمه:

شريعت يهود به عنوان يكي از اديان توحيدي كهن و اولين دين ابراهيمي، نخستين تجربيات مواجهه با بحران‏هاي معنوي (مانند دوري از ارزش‏هاي ديني، هجوم فرهنگ‏هاي بيگانه و تغيير شرايط محيطي) را در ادوار مختلف تاريخي به جهانيان عرضه داشته ‏است. تلاش علماي يهود براي حفظ ارزش‏هاي معنوي در شرايط بسيار سختي كه در مقاطع متعدد تاريخ  بني ‏اسرائيل ديده‏ مي‏شود، نمونه ‏اي است از عزم متوليان ديني براي حفظ و گسترش ارزش‏هاي معنوي در جوامع انساني. تدوين مجموعه عظيم تلمود در حدود 1500 سال پيش، گواه اين مطلب است و بررسي آن نشان مي‏دهد كه چگونه علماي يهود در اثر وقوع شرايط جديد و كاملا متفاوت براي يهوديان آن زمان (كه با سقوط دولت‏هاي اسرائيل و يهودا از سرزمين مقدس تبعيد شده بودند)، با در پيش گرفتن روش بحث و تحقيق و مراجعه همزمان به متون ديني و آراي انديشمندان، احكام و راهكارهاي متناسب با وضعيت زمان را براي جامعه يهود عرضه داشتند.

 

از آنجا كه خداوند خود مظهر خلاقيت و آفرينش است و انسان را نيز به شكل خود آفريده، از او انتظار دارد كه تا حد ممكن ، خود را به صفات الهي نزديك گرداند و مهم‏ترين صفت خداوند، خلاقيت اوست. اين انسان براي خلاق بودن نيازمند ترديد و پرسش و پيشنهاد است

 

آنچه كه در اين مقاله ذكر مي‏شود، لزوما ديدگاه خاص يهود نخواهد بود، چرا كه اديان و فرهنگ‏ها دائما بر يكديگر تأثير نهاده و به طور متقابل از آموزه‏ هاي ديگر اديان مستقيم يا غير مستقيم بهره جسته‏ اند.

سال گذشته در جلسه مقدماتي اين كنفرانس، مطالبي تحت همين عنوان ارائه شد كه در آن بر آگاه‏تر بودن مخاطبان امروزي دين و دسترسي گسترده و آسان انسان معاصر به همه شاخه ‏هاي معارف اشاره شد كه با توجه به آن، روحانيون و متوليان دين و فرهنگ جايگاهي متفاوت با سده ‏هاي گذشته پيدا كرده و متناسب با آن بايد ديدگاه‏ها و روش‏هاي هدايت معنوي را اصلاح نمايند.

اكنون در ادامه همان بحث، مواردي تكميلي ذكر و چند راهكار عملي براي نيل به اهداف، پيشنهاد خواهد شد.

 

2- آسيب شناسي معنويت ديني در جهان معاصر

2-1- احياي فضاي پرسشگري

 همه اديان- با در نظر داشتن جنبة و حياني آنها- در فضاي ترديد، تحقيق، بحث و پرسش و پاسخ آزادانه شكل گرفته‏ اند و اين جريان سيال ابراز آرا دربارة مقولات ديني، سال‏ها و بلكه سده‏ ها پس از پايان رسالت پيامبر آن دين ادامه داشته‏ است. متأسفانه بر اثر عوامل تاريخي و ديني، خواسته يا ناخواسته، اين فضاي سيال و مطبوع تعقل و خردورزي مؤثر و نتيجه بخش، تبديل به فضايي منجمد شد كه گرچه بحث و گفتگوي ديني در آن ظاهرا جريان دارد و حتي يك ارزش ديني نيز محسوب مي‏گردد، اما به غير از موارد خاص و معدود، اثر بخش نبوده و بيشتر در جهت تبيين و توجيه مباحثات ديني گذشتگان صورت مي‏پذيرد. به عبارت ديگر، آنچه كه امروز غالبا به عنوان معنويت مطرح است، معنويتِ اطاعت است، در حالي كه نوع مطلوب معنويت كه در اديان و گفتار پيامبران مورد نظر بوده‏ است، معنويتِ خلاق است  -  - منظور از معنويت خلاق، معنويتي آگاهانه است كه فرد با تحقيق و با تلاش خود به آن دست مي‏يابد هر چند كه ظاهر آن تفاوتي با گونه ‏هاي ديگر نداشته باشد. - يك دليل مطلوب بودن معنويت خلاق، كلام خداوند در كتب آسماني از جمله تورات است. خداوند دربارة آفرينش دم ميفرمايد: او را به شكل معنوي خود - خدا - آفريد. از آنجا كه خداوند خود مظهر خلاقيت و آفرينش است و انسان را نيز به شكل خود آفريده، از او انتظار دارد كه تا حد ممكن، خود را به صفات الهي نزديك گرداند و مهم‏ترين صفت خداوند، خلاقيت اوست. اين انسان براي خلاق بودن نيازمند ترديد و پرسش و پيشنهاد است.

 در تورات حداقل دو مورد از ترديد و پرسش از حضرت موسي و خداوند بيان شده ‏است. در يك مورد، عده ‏اي از بني ‏اسرائيل كه به دليل شرايط خاص، از انجام مراسم عيد پسح محروم شده ‏بودند به حضرت موسي اعتراض كردند و آن حضرت از خداوند پرسش كرد و حكم خاصي دربارة آنان صادر گشت. و در موردي ديگر، دختراني دربارة سهم ‏الارث پدري خود پرسش مي‏كنند كه حضرت موسي پيام خداوند را درباره اين وضعيت ديني جديد اعلام مي‏كند. در هيچ‏يك از اين موارد، ترديد، اعتراض و پرسش مردم نسبت به كلام خداوند و در حضور پيامبر او، تقبيح نمي‏شود.

 داستاني نيز در ادبيات فارسي تحت عنوان موسي و شبان ذكر شده كه در آن، چوپاني ساده انديش در خيال خود براي خداوند لباسي مي‏دوزد و كفشي زيبا به پايش مي‏كند. خداوند رضايت خود را از همين ذهن معنوي خلاق چوپان هر چند ساده‏انگارانه و دور از واقعيت باشد به موسي اعلام مي‏كند.

متأسفانه امروزه اغلب متوليان ديني به اشتباه، نشانِ مذهبي بودن انسان را مطيع بودن او مي‏دانند و معنويتِ اطاعت را ترجيح مي‏دهند، نوعي از معنويت كه مؤمنين همه يكرنگ، يك فكر و عموما بدون پرسش هستند و اگر هم پرسشي مي‏كنند، فقط در جهت اضافه شدن دانش است و نه تغيير روش و شرايط. اين روند ظاهرگرايانه، گاه به وضعي منجر مي‏شود كه رياكاري به يك ارزش تبديل مي‏گردد، انساني كه مالامال است از دغدغه‏ هاي ديني و ابهام ‏هاي متعدد، تنها براي رضايت جمع و عالمان دين، تظاهر به اطاعت مي‏كند و كاملا از معنويتِ مورد نظر خداوند دور مي‏شود.

 

از مشكلات آموزه ‏هاي متداول ديني آن است كه الگوهاي معرفي شده ديني، چنان پاك و منزه و عاري از خطا نمايانده مي‏شوند كه ظاهرا موجوداتي استثنايي و مافوق روند عادي آفرينش هستند و همان مشكل همچنان برجاي مي‏ماند كه الگوهايي آسماني و نه زميني به عامه معرفي مي‏شوند

 

حدود يك ماه پيش، همايشي تحت عنوان هديه به خدا در دانشگاه الزهرا (تهران) برگزار شد كه موضوع آن، بررسي آثار كودكان 5 الي 14 سال همة اديان توحيدي ايران دربارة خداوند بود. در بررسي اين آثار مشاهده شد كه فضاي غالب ذهن كودكان و نوجوانان ايراني، آكنده از قالب‏هاي تقليدي و از پيش تعريف شده دربارة مسائل ديني همچون بهشت و جهنم، پيامبر و احكام مذهبي است و كمترين اثري از خلاقيت و آزاد‏انديشي در آنها به چشم مي‏خورد. اين در حالي است كه در كتابي تحت عنوان نامه‏ هاي بچه ‏ها به خدا كه ترجمه‏ اي خارجي است، مشابه همين آثار جمع‏ آوري شده و در آن سطح بالاتري از خلاقيت و خارج شدن از قالب‏هاي تعريف شده فكري مشاهده مي‏شود. در اين كتاب، كودكان به راحتي، عجيب‏ترين سؤال‏ها را از خداي خود مي‏پرسند، از وقايع پيش پا افتادة مدرسة خود تا خلقت جهان و موجودات آن. اين مثال، نشانگر ميزان اهميت آموزش و هدايت صحيح ديني از كودكي است، كه اگر خلاقيت، تفكر و استدلال در او پايه‏ريزي شود، در آينده نيز او خود خواهد توانست به خوبي راه صحيح سعادت را پيگيري كند.

g

2-2- گفتمان اقناع

تا حدود يك قرن پيش، فضا و گفتمان حاكم بر جوامع، گفتمان پاداش و مجازات بود. به عبارت ديگر، اساس روابط انسان‏ها با حكومت‏ها و رعايت قوانين اجتماعي بر ملاحظات مجازات در صورت عدم رعايت قوانين و يا پاداش در صورت اطاعت از قوانين قرار داشت. در عصر حاضر، اين گفتمان به گفتمان اقناع در حال تغيير است، به اين معنا كه انسان امروز ديگر نه بر اساس پاداش و مجازات، كه غالبا به جهت قانع شدن عقلاني و توجيه منطقي است كه به رعايت قانون يا خودداري از تخلف مي‏پردازد.  به طريق مشابه، علماي ديني توجيه اكثر احكام و آداب ديني را نيز بر اساس گفتمان پاداش و مجازات يا اجر و عقوبت اخروي تبيين مي‏كردند كه با توجه به تغيير نظام فكري انسان امروز، روش ارائة اعتقادات و روش‏هاي معنوي نيز بايد به گفتمان اقناع تغيير يابد.

 

2-3- ماهيت معنويت

 معنويت، ارتباط با خدا و تعهد ديني عموما يك احساس دروني و امري فطري است. ماننــــد احساس شادي، غم، عشق، تنفر و . . . كه اموري برانگيخته از درون هستند. مي‏توان احساسات انساني را درك كرد و از بيرون تا حدودي او را هدايت كرد، مانند آن كه فرد عزادار را تسلي داد تا از شدت غمش كاسته شود يا عشق و محبت نسـبت به ديگري را در چهارچوب‏هاي اخلاقي جاي داد. اما مطمئنا نمي‏توان به انساني دستور عاشق شدن يا غمگين شدن يا منع برانگيخته شدن احساساتي از اين دست را داد. به همين ترتيب نمي‏توان معنويت و احساس قلبي نسبت به خالق و مخلوق را به انسان‏ها امر كرد، بلكه مي‏توان تجربياتي از اين نوع را بيان و مسيرهاي صحيح ابراز اين احساسات معنوي را پيشنهاد كرد. اگر روشي آمرانه براي ابراز يا عدم ابراز حالات معنوي در پيش گرفته شود، گريز از معنويت و يا رياكاري و معنويتِ اطاعت حاصل خواهد شد.

 

2-4- نزديك كردن الگوهاي ديني به زندگي روزمره

از دلايل اصلي معرفي الگوهاي ديني انساني به مردم، انسان بودن آنهاست. طبق آنچه كه قبلا ذكر شد، هدف مطلوب انسان، شبيه شدن هر چه بيشتر به صفات الهي است. اما مشكلي كه – حداقل براي عوام – در بين مي ‏آيد، مطلق و بي‏نهايت و كامل بودن خداوند است، و چون اين امر با ذات خطاپذير انسان ناسازگار است، او به دنبال نمونه‏ هاي موفق انساني است تا از آنها براي خود الگوهاي عملي بسازد. از مشكلات آموزه ‏هاي متداول ديني آن است كه الگوهاي معرفي شده ديني، چنان پاك و منزه و عاري از خطا نمايانده مي‏شوند كه ظاهرا موجوداتي استثنايي و مافوق روند عادي آفرينش هستند و همان مشكل همچنان برجاي مي‏ماند كه الگوهايي آسماني و نه زميني به عامه معرفي مي‏شوند.

 

متأسفانه امروزه اغلب متوليان ديني به اشتباه، نشانِ مذهبي بودن انسان را مطيع بودن او مي‏دانند و معنويتِ اطاعت را ترجيح مي‏دهند، نوعي از معنويت كه مؤمنين همه يكرنگ، يك فكر و عموما بدون پرسش هستند و اگر هم پرسشي مي‏كنند، فقط در جهت اضافه شدن دانش است و نه تغيير روش و شرايط

 

 در تعريف الگوهاي رفتاري و معنوي عامه لازم است كه حتما بر خطاها و اشتباهات آنها – مانند هر انسان ديگر- تأكيد شود تا هر فردي بتواند رابطه ‏اي عادي و نزديك با آن برقرار كند. هر چند كه در بين اديان دربارة موضوع عصمت پيامبران و اولياي دين اختلافاتي هست، اما حداقل با استثنا كردن پيامبران و انبياي خاص، مي‏توان زندگي كاملا عادي و انساني سايرين را به سادگي تصوير نمود.

 

2-5-رفع آموزه‏هاي سلبي و موهن نسبت به ديگر اديان و شناسايي رسمي اديان نسبت به يكديگر

از موانع جدي در برابر حاكميت ارزش‏هاي معنوي در زندگي انسان معاصر, موضع‏گيري‏هاي خصمانه يا حداقل بي‏تفاوتي برخي اديان نسبت به يكديگر است. چگونه مي‏توان انساني را به رعايت عدل و انصاف و نوع‏دوستي دعوت كرد و در عين حال احساسات ستيزه‏جويانه را در وي نسبت به پيروان ديگر اديان و حتي نسبت به پيروان غيرملتزم دين خود القا نمود؟ در حالي كه پيامبران، كافران و دشمنان خود را دعوت به گفتگو و تحقيق مي‏كردند چگونه است كه امروز پيروان همان پيامبران به انديشه‏هاي برون ديني يا حتي درون ديني مخالف خود برچسب كفر و ضلالت مي‏زنند؟ انسان حقيقت‏جو و پرسشگر امروز دربرابر پاسخ اين سوال اساسي سرگردان است كه چرا ادياني كه همه مدعي حركت به سوي سعادت انسان و رضايت خالق هستند، ديگري را با همان اهداف و با زبان ديگر، نفي مي‏كنند؟

 امروزه بر همگان روشن شده ‏است كه بسياري از خشونت‏ها در داخل جوامع و نيز در سطح بين‏المللي ريشه در احساسات و افكار ستيزه ‏جويانه نسبت به پيروان اديان و مذاهب ديگر دارد. لذا تا زماني كه رهبران و متوليان ديني دربارة اصلاح مواضع درون ديني و برون ديني خود اقدامي اساسي نكنند، حل بحران معنويت به طور كامل ميسر نخواهد ‏شد.

 

2-6-روشمندي مناسب

گفتگوهاي بين ديني

مهم‏ترين راهكار رفع بحران‏هاي ديني و معنوي، همايش‏هاي گفتگوي اديان است كه خوشبختانه در سال‏هاي اخير جان تازه ‏اي گرفته ‏اند. نكته حائز اهميت اين كه نفس گفتگو صرفنظر از نتيجه آن، امري است ارزشمند كه قلب‏ها و فكرها را به هم نزديك مي‏كند.

 

چگونه مي‏توان انساني را به رعايت عدل و انصاف و نوع‏دوستي دعوت كرد و در عين حال احساسات ستيزه‏جويانه را در وي نسبت به پيروان ديگر اديان و حتي نسبت به پيروان غيرملتزم دين خود القا نمود؟

 

مهمترين لازمه گفتگو تحمل‏پذيري و ايجاد ظرفيت براي شنيدن عقايد و نظرات مخالف است.  اما مشكلي كه در اين حوزه قابل ذكر است، اول ، مديريت اين گفتگوها در سطح ملي و جهاني است. اگر ارتباط مناسبي ميان اين جلسات در سطوح ياد شده برقرار گردد و نتايج همايش‏ها با نگاه تخصصي مورد تحليل و پيگيري قرارگيرد، سريع‏تر مي‏توان به اصول و راهكارهاي مورد توافق اديان دست يافت. دوم، نياز به اراده و نيروي اجرايي مسئولي است كه قادر به اعمال راهكارها و تصميمات اتخاذ شده در اين گفتگوها باشد كه پيش‏زمينه به عمل درآمدن تئوري‏هاي تبيين شده، آماده ‏سازي افكار عمومي از طريق تبليغات و روشنگري‏هاي رسانه ‏هاي ارتباط جمعي است.

 

كلام را با آيه ‏اي از حضرت ذكرياي نبي به پايان مي‏برم كه او، چنين آينده‏ اي را براي جهانيان آرزو كرده است :

 

روزي خواهد رسيد كه خداوند بر تمام جهان به عنوان حاكم شناخته خواهد شد،

در آن روز يكتايي خداوند بر همگان معلوم و نام او نيز به ‏طور يكسان بر زبان همه جاري خواهد شد.



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید