انجمن کلیمیان تهران
   

بارگاه صلح

   

 

پروانه وحیدمنش
اسفند
1386

گزارش سفر زیارتی یهودیان ایران به شوش دانیال
Shosh e Daniyal-شوش دانیالبا وجود آن که در سال‌های اخیر، در محل دفن پیکر حضرت دانیال نبی اختلاف نظرهای بسیار پدید آمده است و پیکر مقدس این پیامبر بنی اسرائیل از شهر قارص در ترکیه تا سمرقند در ازبکستان تغییر جایگاه داده است، امسال نیز مانند سا‌ل‌های گذشته بیش از 200 یهودی ایرانی بر مزار او در کنار رود شائور و بر روی تپه‌ی ارگ شوش گرد آمدند و به مقام شامخ وی ادای احترام کردند.
دانیال، پسر یوحنا پیامبری است که نسب‌ وی به یهودا فرزند حضرت یعقوب نبی می‌رسد . داستان‌های بسیاری مبنی بر اسارت وی به دست بخت‌النصر و تعبیر خواب بخت‌النصرتوسط وی در کتب تاریخی و دینی آمده است. آن‌چه بیش از همه محل استناد و توجه است، حضور وی در شهر باستانی شوش و در نهایت وفات او در همین مکان است. معجزات و کرامات بسیار به حضرت دانیال نسبت داده شده است و همین امر سبب گردیده مسلمانان و یهودیان این سرزمینی باستانی، مقام روحانی وی را پاس دارند و به زیارت آستان او در شهر شوش بشتابند.
200 یهودی ایرانی، از شهرهای تهران و شیراز، ساعت هفت صبح روز بیست و پنجم بهمن ماه با قطار به شهر شوش رسیدند. شرکت رجا، هفت واگن را در اختیار انجمن کلیمیان قرار داده و برخلاف برنامه‌ی همیشگی حرکت قطارها، روز 25 بهمن در شوش توقف کرد .
یکی از مسئولین سفر می‌گوید : «مسئولین شرکت مسافرتی رجا کمال همکاری را با ما داشتند. اگر همکاری آنها نبود، نمی‌توانستیم درخود شوش متوقف شویم و باید در اندیمشک پیاده می‌شدیم و مسافت بسیاری را تا این‌جا می‌آمدیم».
ساعت حدود 8 در زائرسرایی در کرانه‌ی شرقی رود شائور، نماز صبح برپا می‌شود تا باز الوهیت و یگانگی خدا ستایش گردد.
صوفی که همراه خواهر و پسرش آمده است می‌گوید: «سه سال است که با گروه یهودیان به شوش می‌آیم. هر ساله برنامه در همین ماه‌ها برگزار می‌شود . هوا گرم نیست و مراسم به خوبی برگزار می‌شود».
زنان و مردان، گرد سفره‌های صبحانه جمع شده‌اند. صبحانه توسط کادر اصلی مراسم برای زائرین تدارک دیده شده است. صدای همهمه‌ی بچه‌ها که در میان سفره‌ها می‌دوند و بازی می‌کنند و خنده‌های بزرگ‌ترها و گفت‌وگوهای زائرین به فضا صفا بخشیده است. سهیل که دانشجوست و در رشته مکانیک تحصیل می‌کند می‌گوید : «دوست دارم در این قبیل تورها شرکت کنم . برای ما یک چنین مکان‌هایی حس همبستگی را بیشتر می‌کند . من خیلی اهل حضور در کنیسا نیستم اما در این برنامه‌ها غالبا حاضر می‌شوم تا با جامعه‌ی خود بیش‌تر در تماس باشم».
ژاله که گفت‌وگوی من با سهیل را می‌شنود می‌گوید: «از خدا 65 سال عمر گرفته‌ام، دیدن جوان‌های یهودی که به میراث کهن خود احترام می‌گذارند و سرزنده و شاداب زندگی می‌کنند، برایم بهترین هدیه است. من از این که در ایران هستم و می‌توانم در چنین مراسمی با هم‌کیشان خودم شرکت کنم، بسیار خوشحالم».
جمعیت بعد از پایان نماز و صرف صبحانه، راهی کرانه‌ی دیگر رودخانه می‌شوند. در کنار زائرسرا، گرمابه‌ی دانیال نبی قرار دارد. صاحب آن محمد، می‌گوید: «هر ساله کلیمیان به این شهر می‌آیند. اوایل برای همه ما جالب بود که ناگهان تعداد زیادی یهودی به زیارت حضرت دانیال می‌آمدند. نمی‌دانستم ایران این همه یهودی دارد چون تقریبا در شوش دیگر یهودی زندگی نمی‌کند».
«مردم هر ساله انتظار آمدن زائران یهودی را می‌کشند». کاظم که به جوانان یهودی نگاه می‌کند ادامه می‌دهد: «هر سال چهره‌های جدیدی در بین این زائرین می‌بینم. پدرم می‌گوید شهر شوش یکی از مراکز اصلی زندگی یهودیان در قدیم‌الایام بوده و حضرت دانیال هم با همین گروه از یهودیان در شوش زندگی می‌کرده است».
وقتی نظر محمد را در مورد حضور یهودیان در شهرشان می‌پرسم جوان دیگری که در کنار او ایستاده است پاسخ می‌دهد: «حضرت دانیال پیامبر بنی‌اسراییل است که مورد احترام مسلمین هم هست. حدیث امام علی را که گفته‌اند هر کس دانیال برادرم را زیارت کند انگار مرا زیارت کرده است شنیده‌ای؟ شهر شوش برکت‌اش را از این آرامگاه بدست آورده».
نگاه مردم شوش به کلیمیان نگاهی کاملا مسالمت‌جویانه و دوستانه است و بدبینی در آن راه ندارد، دلیل آن شاید قدمت حضور این مردم باشد چنان که هنوز عده‌ای از اهل شوش بر این باورند، که از مردم مصرند که از دست فرعون رها شده و با دانیال به این سرزمین آمده‌اند.
درب ورودی پشت ساختمان را برای حضور یهودیان در نظر گرفته‌اند. در کنار این در، زنان مسلمان در کلاس قرآن آموزش دینی می‌بینند و از حضور این تعداد جمعیت، کمی متعجب به نظر می‌رسند. خانم مسنی که از در کلاس بیرون می‌آید از زنی کلیمی در مورد مراسم می‌پرسد و وقتی می‌شنود جماعت حاضر که در حال روشن کردن شمع هستند کلیمی هستند، دستانش را بالا می‌گیرد و می‌گوید : «خدا زیارت همه را قبول کند».
شمع‌ها در کنج دیوار ساده‌ی حیاط پشتی آرامگاه، جلوه‌ی خاصی به فضا داده است. رافائیل می‌گوید: «شمع روشن می‌کنم تا آرزوهایم را به خدا یادآوری بکنم. من این روشن شدن شمع برای خدا را خیلی دوست دارم».
وقتی از پله‌ها بالا می‌روم و وارد محوطه می‌شوم، با راهنمایی یکی از خادمین حرم به سمت در دیگری راهنمایی می‌شوم که ورودی اصلی مزار حضرت دانیال نبی در آنجا قرار دارد. حالا پله‌ها را پایین می‌روم و خود را در اتاقکی کوچک می‌یابم که تنها سنگ قبری ساده و فرشی بر کف، آن را در برگرفته است. زنان و مردان روی زمین نشسته‌اند و دعا می‌‌خوانند. حمید تهیلیم می‌خواند و سوسن اشک می‌ریزد و سر را بر روی سنگ مزار گذاشته است. مادران، کودکانشان را دور خود گرفته‌اند و برای آن‌ها از دانیال نبی می‌گویند. گوشه‌ای می‌نشینم و به جمعیتی می‌نگرم که می‌آیند و می‌روند.
ابوالحسن ابوالمشدی که در کنار دیگر مسلمانان، مسئولیت آستان را به عهده دارد، در جواب سوال من که از حضور یهودیان در شوش و زیارت مزار او می‌پرسم می‌گوید: «سال‌هاست یهودیان به این جا می‌آیند و ما با هماهنگی انجمن کلیمیان و تولیت آستان، درب اصلی مزار را برای آنان باز می‌کنیم و آنان وجود مبارک حضرت دانیال را زیارت می کنند».
«یهودیان هر سال نذورات خود را تقدیم آرامگاه دانیال می‌کنند و ما با نذورات آن‌ها به تجهیز این مکان می‌پردازیم. چند سال پیش بود که از طرف انجمن کلیمیان یک دستگاه آب سرد کن هدیه شد».
ابوالمشدی معتقد است که همه‌ی ما خدای یکتا را می‌پرستیم و با هم برابریم و فرقی بین یهودی و مسلمان نیست. برای او این که دو دین بزرگ در بسیاری وجوه با هم شبیه‌اند بسیار جالب است و از دیدن یهودیان در بارگاه دانیال نبی خوشحال است.
در محوطه بالایی حرم، جایی که مسلمانان به عبادت می‌پردازند، در محل حضور زنان، اینک یهودیان سر بر ضریح دانیال نبی گذاشته‌اند و تهیلییم می‌خوانند. چندی از زائرین با خانواده و دوستان خود تماس گرفته‌اند و موبایل را روی ضریح گذاشته تا هر کس این شانس را داشته باشد که با این حضور بتواند دعا و خواسته‌ی خود را مطرح کند، رسمی که در مزار امامان و امامزادگان شیعه هم بسیار دیده می‌شود .
صدای اذان ظهر در صحن مزار می‌پیچد. بهادر میکائیل به سرعت جمعیت را به طرف درهای خروجی راهنمایی می‌کند تا صحن برای نماز ظهر و حضور زنان مسلمان خالی شود. از گوشه‌ی دیواری که زنانه و مردانه را از هم جدا کرده است نگاه می‌کنم، مردی تهیلیم به دست دارد و مردی مفاتیح.
فاصله‌ی بین ساعت 12 تا 2، زمانی است که جمعیت از موزه‌ی شوش بازدید می‌کند. جمال که در گل فروشی برای روز والنتاین گل‌های رز را دسته می‌کند، چند سالی است که شاهد حضور یهودیان در شوش است. او داستان‌های زیادی از سنگ معروف شوش، از حضرت دانیال و قصه آویزان بودن پیکر او در رودخانه در زمان سلاجقه و جنگ‌های ساکنین ساحل شرقی و غربی رود در تصاحب پیکر حضرت تعریف می‌کند و می‌گوید:
«چون پیکر حضرت در غرب رود است همیشه غرب رود از رونق اقتصادی و تجاری بیشتری برخوردار بوده و شرقی‌ها و غربی‌ها ، اعم از مسلمان و یهودی، برای تصاحب و نگهداری پیکر او با هم جنگ‌های طولانی داشته‌اند تا بالاخره با هم کنار آمدند».
او در حالی که دسته گلی را به خریدار می‌دهد می‌گوید: «من معتقدم روزی که یهودی‌ها به شوش می‌آیند برکت هم با آن‌ها می‌آید».
صاحب یک بقالی قدیمی نیز که شصت سالی از عمرش می‌گذرد بر همین باور است که آمدن یهودیان، هر ساله چهره‌ی شهر را به کلی عوض می‌کند.
بعد از خواندن تفیلای عصر، جمعیت سوار اتوبوس‌ها می‌شوند تا از شهر دزفول دیدن کنند. در اتوبوس‌ها جمعیت خسته اما هنوز مصممی دیده می‌شوند که با مزار دانیال خداحافظی می‌کنند.
بر آستانه‌‌ی رودخانه‌ی دز اتوبوس‌ها توقف می‌کنند تا مسافرین به خرید و gبازدید از این شهر مشغول شوند. جوان‌ها سربالایی مسیر را تا بازار طی می‌کنند. ایسحاق، شادی، شهرام و چند جوان دیگر در راه لطیفه تعریف می‌کنند و می‌خندند. پیرترها عقب مانده‌اند و بیش‌تر در حال خرید ماهی و پنیر و سر شیرند. بازار به غایت شلوغ است و خورشید می‌رود تا غروب کند. سپیده برای مادرش پنیر می‌خرد و ندا نان‌های سنتی دزفول را انتخاب کرده است. بعضی هم برای شام در قطار خرید می‌کنند. زنی دزفولی از سارا می‌پرسد از کجا آمده‌اید و سارا برایش ماجرای حضرت دانیال و سفر یهودیان را تعریف می‌کند.
ساعت نزدیک 7 ، زمان عزیمت از دزفول به سمت ایستگاه اندیمشک ، خورشید دیگر رخ برچیده است؛ جوانان، زنان و مردان، بر کرانه‌ی ساحل دز نشسته اند و به غروب می‌نگرند ، گاهی از دسته و گروهی صدای خنده، آواز خواندن و حرف زدن می‌آید ، بقیه اما خیره به غروب می‌نگرند و دقایقی که از رفتن می‌گویند.
 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید