انجمن کلیمیان تهران
   

دواریم، پاراشای عِقِو-فصل نهم

   

 

 

 

عِقِو-فصل نهم

1.      ای ییسرائل (اسرائیل) گوش فرادار: تو امروز از یردِن می‌گذری تا بیایی قوم‌های بزرگ و قوی‌تر از خود و شهرهای بزرگی را كه حصارهایشان سر به آسمان می‌ساید به تصرف درآوری.

2.      قومی بزرگ و بلند قد یعنی فرزندان عَناقی‌ها (غول‌ها) را تو می‌شناسی و درباره‌ی آنها شنیده‌ای: كیست كه در برابر فرزندان عَناق (غول) مقاومت كند؟

3.      امروز بدان كه خداوند، خالق توست. او آتشی است سوزان كه پیشاپیش تو می‌گذرد او نابودشان میکند و در برابر تو تسلیمشان می‌كند. همانگونه كه خداوند به تو گفت زود آنها را بیرون رانده نابودشان كن.

4.      هنگامی‌كه خداوند خالقت آنها را از پیش تو دفع كرد چنین مگو كه خداوند به سبب عدالت من مرا آورد تا این سرزمین را به تصرف درآورم بلكه به سبب شرارت این قوم‌هاست كه خداوند آنها را از پیش تو میراند.

5.      به سبب عدالت و پاك‌دلیت نیست كه میایی سرزمین آنها را به تصرف درآوری بلكه به سبب شرارت این قوم‌هاست كه خداوند خالقت آنها را از پیش تو می‌راند و به خاطر وفا كردن به سوگندی است كه برای پدرانت، اَوراهام (ابراهیم)، ییصحاق (اسحاق) و یعقُوو (یعقوب) یاد كرده است.

6.      بدان، به سبب عدالت تو نیست كه خداوند خالقت این سرزمین خوب را به تو می‌دهد كه آن را به تصرف درآوری چونكه تو قومی، گردن‌شق هستی.

7.      به یاد داشته باش فراموش نكن كه خداوند خالقت را در بیابان خشمگین كردی. از همان روزی كه از سرزمین مصر بیرون آمدی تا رسیدنتان به این محل در برابر خداوند نافرمان بودید.

8.      و در حُورِو خداوند را خشمگین كردی و خداوند به شما غضب كرد تا شما را نابود كند.

9.      هنگامی كه از آن كوه بالا رفتم كه لوح‌های سنگی لوح‌های پیمانی را كه خداوند با شما منعقد كرد بگیرم، چهل روز و چهل شب در آن كوه ماندم. غذا نخوردم و آب ننوشیدم.

10.  خداوند آن دو لوح سنگی را كه با قدرت خداوند نوشته شده بود، به من داد و روی آنها تمام آن سخنانی‌كه خداوند در آن كوه از میان آتش در روز آن اجتماع در برابر شما گفت (نوشته شده) بود.

11.  در پایان چهل روز و چهل شب بود كه خداوند آن دو لوح سنگی لوح‌های پیمان را، به من داد.

12.  خداوند به من گفت: برخیز زود از اینجا پایین برو چونكه قومت كه از مصر بیرون آوردی، فاسد شده است. فوراً از آن راهی كه به آنها فرمان دادم دور شدند و برای خود بت ریختگی ساختند.

13.  خداوند به من گفت: این قوم را ملاحظه كردم كه اینك قومی گردن‌شق است.

14.  مانع نشو تا نابودشان سازم و نامشان را از زیر آسمان محو كنم و تو را به قومی قویتر و افزونتر از او تبدیل نمایم.

15.  در حالی كه آن كوه در آتش افروخته و دو لوح پیمان روی دو دست‌های من بود بازگشته و از كوه پایین آمدم.

16.  مشاهده كردم كه اینك به خداوند خالق خود خطا كردید. برای خودگوسالهی ریختگی درست نمودید. به زودی از آن راهی که خدا به شما سفارش کرده بود دور شدید.

17.  دو لوح را گرفتم. از روی دو دستم انداخته آنها را جلو چشمان شما خرد كردم.

18.  به خاطر تمام خطایی كه شما مرتكب شده بودید و آن كار بد (گوساله‌پرستی) را در نظرش انجام دادید تا عصبانیش كنید، مانند بار اول به حضور خداوند روی بر زمین نهادم. چهل روز و چهل شب غذا نخوردم و آب ننوشیدم.

19.  زیرا از خشم و غضبی كه خداوند بر شما كرد تا شما را نابود كند ترسیدم. خداوند این بار هم با من موافقت كرد.

20.  خداوند نسبت به اَهَرُون (هارون) بسیار خشمگین شد (می‌خواست) نابودش كند. برای اَهَرُون هم در آن‌وقت دعا كردم.

21.  نشانهی خطایتان را، یعنی آن گوساله‌ای را كه ساخته بودید گرفتم و آن را در آتش سوزاندم و آن را كوبیده خوب نرم كردم تا اینكه چون خاك نرم شد و گرد آنرا در رودی كه از آن كوه سرازیر می‌شد ریختم.

22.  و در تَوْعِرا و در مَسا و در قیوْرُوت هَتَئَوا، خداوند را غضبناك می‌كردید.

23.  و موقعی كه خداوند شما را از قادِش‌بَرنِیع فرستاده گفت: عازم شوید و آن سرزمینی را كه به شما دادم به ارث ببرید، امر خداوند خالق خود را رد كردید و به او اعتماد نكرده و به حرفش گوش ندادید.

24.  از روزی كه من شما را شناخته‌ام نسبت به خداوند نافرمان بوده‌اید.

25.  چهل روز و چهل شبی كه در حضور خداوند رو بر زمین نهاده بودم التماس كردم. چونكه قصد داشت شما را نابود كند.

26.  به حضور خداوند استدعا نموده گفتم: خداوند خالق، قوم و نصیبت را كه با بزرگواری خود بازخریدی و با قدرتی قوی از مصر بیرون آوردی، فنا نكن.

27.  بندگانت اَوراهام (ابراهیم)، ییصحاق (اسحاق) و یعقُوو (یعقوب) را به یاد داشته باش و به لجاجت این قوم و به شرارت و خطایش نگاه نكن.

28.  مبادا (مردم) آن سرزمینی كه ما را از آنجا بیرون آوردی بگویند كه چون خداوند توانایی نداشت آنان را به آن سرزمینی كه به آنها گفته بود وارد كند، و از آنجایی كه با آنها دشمنی داشت، بیرونشان آورد تا آنها را در این بیابان بكشد.

29.  لیكن آنها قوم و نصیب تو هستند كه با نیروی بزرگ و بازوی افراشته‌ات (از مصر) بیرون آوردی.

 

Back • Next


دیگر فصلهای این کتاب:

دواریم، پاراشای دِواريم-فصل اول
دِواريم،پاراشای وائِتحَنَن-فصل دوم
دِواريم،پاراشاي وائِتحَنَن-فصل سوم
دواریم، پاراشاي وائِتحَنَن-فصل چهارم
دواریم، پاراشای وائِتحَنَن-فصل پنجم
دواریم، پاراشای وائِتحَنَن-فصل ششم
دواریم، پاراشای عقِو-فصل هفتم
دواریم، پاراشای عِقِو-فصل هشتم
دواریم، پاراشای عِقِو-فصل نهم
دواریم، پاراشای عِقِو-فصل دهم
دواریم، پاراشای رِئِه-فصل يازدهم
دواریم، پاراشای رِئِه-فصل دوازدهم
دواریم، پاراشای رِئه-فصل سيزدهم
دواریم، پاراشای رِئه-فصل چهاردهم
دواریم، پاراشای رِئه-فصل پانزدهم
دواریم، پاراشای شوفطیم-فصل شانزدهم
دواریم، پاراشای شُوفْطيم-فصل هفدهم
دواریم، پاراشای شُوفْطيم-فصل هجدهم
دواریم، پاراشای شُوفْطيم-فصل نوزدهم
دواریم، پاراشای شُوفْطيم-فصل بيستم
دواریم، پاراشای کی تصه-فصل بيست و يكم
دواریم، پاراشای كي‌تِصِه-فصل بيست و دوم
دواریم، پاراشای كي‌تِصِه-فصل بيست و سوم
دواریم، پاراشای كي‌تِصِه-فصل بيست و چهارم
دواریم، پاراشای كي‌تِصِه-فصل بيست و پنجم
دواریم، پاراشای كي‌تاوُو-فصل بيست و ششم
دواریم، پاراشای كي‌تاوُو-فصل بيست و هفتم
دواریم، پاراشای كي‌تاوُو-فصل بيست و هشتم
دواریم، پاراشای نیصاویم-فصل بيست و نهم
دواریم، پاراشای نيصاويم-فصل سي‌ام
دواریم، پاراشاي وَيِلِخ-فصل سي و يكم
دواریم، پاراشای هَئَزينو-فصل سي و دوم
دواریم، پاراشاي وِزُوت هَبِراخا-فصل سي و سوم
دواریم، پاراشای وِزُوت‌هَبِراخا-فصل سي و چهارم

 

پنج سفر توراه:

کتاب برشیت-آفرینش
کتاب شموت-خروج
کتاب وییقرا-لاویان
کتاب بمیدبار-اعداد
کتاب دواریم-تثنیه

 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید