انجمن کلیمیان تهران
   

جشن شاووعُوت

   

 

آرش آبايي
ارديبهشت 78

g

1. من خدا خالق تو هستم

torah tribes

6. قتل مكن
2. براي تو معبودان ديگري  نباشد 7. زنا مكن
3. نام خداوند را بيهوده بر زبان مبر 8. دزدي مكن
4. شبات را ياد كن و آن را رعايت نما 9. شهادت دروغ مده
5. پدر و مادرت را احترام نما 10. به دارايي همنوعت حسد مبر

ششم ماه عبري سيوان به عنوان جشن شاووعوت (عيد هفته ها) ناميده ميشود. پس از هفت هفته شمارش ايام عومر كه از جشن پسح (عيد خروج از مصر) آغاز شده بود، اين جشن كه به مدت دو روز برگزار ميشود فرا ميرسد. از جمله مناسبت هاي اين عيد، جشن درو نوبرانة ميوه ها و غلات (بيكوريم) و تقديم آن به درگاه خداوند است كه نام– عيد درو – معرف آن است. همچنين در تلمود به آن نام– عَصِرِت- به معناي اجتماع نيز داده شده كه نشانگر گردهمايي زائرين در اين زمان در معبد مقدس (بت هميقداش) است. اما مهمترين مناسبت اين جشن، سالگرد اعطاي مستقيم فرمانهاي خداوند به نبي اسرائيل پس از گذشت هفت از زمان خروج از مصر است. در اين روز بود كه جلال خداوند در كوه سيناي و در نظر تمام قوم آشكار شد و او كلام خود را بطور مستقيم به آنها اعلام فرمود.

نحوة تجلي حُداوند در كوه سيناي در متن تـورا (سفر شموت 19) تصوير شدهاست، هر چند كه درك آن مانند ديدهشدن صداها براي اذهان مشكل مينمايد. در روايات يهود دربارة كيفيت تجلي ا.لهي به گونهاي بحث ميشود كه اين واقعه به عنوان يك مفهوم جهاني - و نه منحصر به قومي خاص - مطرح گردد. به عنوان مثال گفته شده است كه واقعة اعطاي كلام حُداوند در بيابان واقع شد و بيابان - بخصوص در آن دوره - تحت تملك هيچ حاكم و قومي نبود و ملتي نميتوانست ادعا كند كه قوانين حُداوند تنها براي گروه خاصي از انسانها صادر گشته است. همچنين گفته شده است كه نداي پروردگار بطور معجزه آسا و همزمان به كلية زبانهاي موجود آن دوران شنيده شد تا تمام ملل دنيا قادر به درك مستقيم كلام خالق خود باشند.

***

مفهوم حقيقي ايمان به خدا

در مفهوم اول نهفته است

اولين فرمان از مجموعة ده كلام خداوند كه در واقعة شاووعوت به بني اسرائيل اعلام شد، چنين است(شموت 20:2):

low

من خدا، خالق تو هستم، كه تو را از سرزمين مصر، از خانة بردگي خارج ساختم

اين جمله، اولين كلام رسمي و مستقيم حُداوند با يك ملت است. او قبل از اين بارها خود را به اجداد آنها مانند ابراهيم، اسحق و يعقوب شناسانده بود، اما اينان افرادي عالي مرتبه بودند كه با تلاش و ادراك عميق خود به مفهوم حقيقي خدا و آفرينش دست يافته بودند. اكنون خداوند خود را به يك ملت - كه واسطهاي براي انتقال و انتشار توحيد و دانش ا.لهي در جهان آن روز است - معرفي ميكند و اين نحوة معرفي بايد اساس ايمان ا.لهي را براي عامي ترين انسانها نيز به سادگي روشن نمايد. او كلام خود را اينچنين آغاز مينمايد: من حُداي خالق تو هستم ... . ظاهرا همين جمله براي ايمان و شناخت او كافي است، اما او مايل است كه آيات و نشانه هاي خود را نيز در اين معارفه به انسان نشان دهد تا با مشاهدة آنها در اين جهان، وجود حُداوند در ذهن يادآوري گردد. براستي چه اثر و نشانهاي بهتر از همين جهان ميتواند وجود خالق را يادآور شود ؟ پس انتظار ميرود كه او ابزار شناخت خود را اينچنين ارائه نمايد : " من هستم حُداي خالق تو، كه زمين و آسمانها را آفريدم" . ولي او چنين معرفتي را براي ايمان كافي نميداند. بله، او حُدايي است كه جهان را با تمام عظمت، نظم، شگفتيها و پيچيدگيهايش خلق كردهاست. اين درجه از آگاهي و ايمان لازم است، اما انسان پس از آن چه ميانديشد؟ آيا حُداوند پس از آفرينش اوليه، به كناري نشسته و تنها نظارهگر چرخش افلاك در مدارات و روند خودبخود پديدههاي طبيعي و گذران زندگي انسانها به هر صورت و بدون هيچگونه دخالت خارجي است ؟ آيا هدف از آفرينش با خلق آسمانها و زمين به بهترين وجه ممكن تامين گشتهاست؟

او خود به اين ابهام پاسخ ميدهد : من هستم حُداي خالق تو كه تو را از سرزمين مصر، از خانة بردگي خارج ساختم. حُداوند به صراحت اعلام ميكند كه نه تنها آفرينندة جهان است، بلكه همواره ناظر بر حركات و پديده هاي جهان (حتي در حد جزئيات) است و بطور مستقيم بر همة مراحل زندگي انسان دخالت دارد و خروج از مصر نشانة اين حضور و دخالت دائمي است. او انسان را بازيگر اصلي اين جهان ميداند، زيرا همانگونه كه از معجزات عظيم خروج بني اسرائيل از مصر پيداست، او همة عوامل و پديدههاي خلقت را حتي در خلاف جهت طبيعي آنها بكار ميگيرد تا اين انسان را از بردگي فرعون خارج سازد. هدف از آفرينش تنها با اين بيان - البته با لفظ انساني - كامل ميشود : خروج از سرزمين بندگي و بردگي فرعون و رهايي و آزادي براي عبادت خالق. حُداوند جهان را آفريد، اما اين پايان خواستة او نيست، بلكه هدف نهايي با تكامل انسان از طريق ايمان به وجود حُداوند و ناظر دانستن او بر اعمالش تحقق مييابد. آية اول ده فرمان با كوتاه ترين و در عين حال صريح ترين صورت ممكن، يكي از پايههاي اعتقادي مكتب ا.لهي را بيان ميكند ك حضور حُداوند با نظارت و خالت ارادة او در هر زمان و مكان يكي شمرده ميشود.

 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید